Sunday, 11 December 2011

جان استوارت در برنامه دیلی شو در مورد دکتر مصدق دروغ پردازی میکند

جان استوارت در برنامه خود میگوید که محمد مصدق بصورت انتخاباتی دموکرات بوسیله رای مردم انتخاب  شد.





این یکی از بزرگترین دروغهای بزرگ تاریخ معاصر کشورمان هست که بوسیله رسانه های آمریکا و انگلیس در لابلای صحبت ها پخش میشود. دلیل گفتن این دروغ که دکتر مصدق را مردم برای نخست وزیری انتخاب کردند چیست؟

به درست یا غلط ، تمامی نخست وزیران، بر طبق قانون مشروطه، بوسیله شاه انتخاب میشد، نه رای مردم.

چرا طرفداران دکتر مصدق در مورد تاریخ معاصر ایران دروغ پردازی میکنند؟ و چرا رسانه های انگلیس و آمریکا از این دروغ پشتیبانی میکنند؟

در ویکی پدیا نگاه بیاندازید. همان دروغ تاریخی را تکرار میکند که محمد مصدق بوسیله رای مردم به نخست وزیری رسید.









من درباره وقایع 28 مرداد صحبت نمیکنم، فقط در مورد این دروغ تاریخی حرف میزنم و اینکه چرا اینان میخواهند که ما اینطور باور کنیم که دکتر مصدق بوسیله رای گیری دموکراتیک بوسیله مردم انتخاب شد؟



بارها شخصا شنیده ام که بسیاری از افراد سیاسی این دروغ بزرگ تاریخی را عنوان کرده اند. این دو تنها مثالی از چندین موارد بودند.

ما در جهت آرمان خود بکشیم حق است، شما بکشید جنایت کرده اید

در مورد شاه فقید بارها از طرف گروهای دیگر شنیده ام که جنایتکار بوده است

اما سران همین گروه ها از این محاکمه و کشتار ده ها نفری ،جنایت بشری و تاریخی نام میبرند، در صورتی که آنان  کشتن هزاران هم میهن را در جهت رسیدن به آرمانهای خود ، در کارنامه فعالیت سیاسی شان دارند ، در اینجا چند نمونه عرض میکنم:

یک. سران رژیم جمهوری اسلامی با همین یک شعار و آرمان راه قدس از کربلا میگذرد جنگ را تا 5 سال بیشتر ادامه دادند و باعث کشته شدن حدود یک میلیون ایرانی شدند. بعد از عملیات فتح المبین جنگ عملا تمام شد و پیروز آن نیز ایران بود ، اما جنگ را ادامه دادند. گرچه جمهوری اسلامی قبل و بعد از جنگ نیز اعدام های فله ای داشت و هنوز نیز در انسان کشی گوی سبقت را از کشورهای دیکتاتوری دیگر ربوده است، اما همچنان بر این اصل پافشاری میکند که پهلوی آدم کش بوده است.

دو. مجاهدین خلق. آنان از بدو تاسیس ایدولوژی کشتار داشته اند و پس از انقلاب نیز از این ایدولوژی حمایت کردند. تا جایی که در جهت آرمانهای آزادی خواهانه خود، فقط در دو عملیات هزاران نفر از ارتش ایران را نابود کردند. در عملیات آفتاب و چلچراغ، مجاهدین ادعا کردند که خسارات زیادی به ارتش ایران وارد کردند و هزار نفر از ارتش ایران را کشته و چندین اسیر را به پشت جبهه ( زندان های صدام) روانه کردند.

سه. اصلاح طلبان کنونی که از قسمتی از کشتار با جمهوری اسلامی همراه بودند و کما اینکه در اعدام های فله ای سال 67 نیز در پست و سمت قرار داشتند. در نزد این گروه ، کشتن هم میهن در جهت پیش برد آرمانهای انقلاب کار پسندیده ای است، اما شاه جنایتکار بود.

چهار. جبهه ملی هاو ملی مذهبی ها که در اوایل انقلاب دست در دست مجاهدین ، برای مبارزه مسلحانه تلاش کردند ، کشتن برای آنان خود ثواب بود. اینان حتی با وجود اطلاع از کشتار مردم توسط انقلابیون برای ساقط کردن نظام پادشاهی، سکوت کردند. نمونه ای از هم دستی اینان سینما رکس آبادان بود که 470 نفر شامل زن و بچه بیگناه در آن زنده زنده سوختند. این جنایات برای آنها توجیه آرمانی داشت. اما محاکمه خائنین به مملکت بوسیله دادگاه های زمان پهلوی جنایت است . اینان حتی تا زمانی که در جمهوری اسلامی سمت داشتند، حتی در برابر کشتار مردم کردستان و اعدام های صادق خلخالی سکوت کردند. و تا زمانی که قدرت از آنها گرفته شد، دوباره جناح رقیب شد جانی و آنان شدند مدافعان حقوق بشر.

حتما فردا هم برای کشتن تمام کسانی میرویم که در ایران پست و مقامی داشتند و یا حتی در سپاه یا بسیج عضو بوده اند.

و اینطور به نظر میرسد که ما در جهت آرمان خود بکشیم و حذف کنیم حق است، شما بکشید جنایت کرده اید.
و یا اگر تو مرا ساکت کنی، بر ضد آزادی بیان عمل کردی، اما من اگر تو را ساکت کنم ، به کشور خدمت کردم.

Friday, 9 December 2011

ترجمه نامه رضا پهلوی به اوباما درباره ساکنان کمپ اشرف

(ترجمه شخصی است و هنوز مورد تایید دبیرخانه محترم شاهزاده نیست)


این نامه را از طرف هم میهنانم در کمپ اشرف واقع  در عراق برای شما مینویسم. اطمینان دارم که از طریق  مشاورانتان از وضعیت کمپ اشرف اطلاع دارید و مشکلات مطرح شده در سازمان ملل فی مابین ایران و عراق را در جریان هستید. همانطور که مطلع هستید، نخست وزیر عراق آقای نوی المالکی قصد بستن این کمپ را تا آخر  سال جاری میلادی  دارد و سازمان ملل در صدد یافتن کشور دیگر برای اقامت ساکنان این کمپ می باشد. نگرانی اینجانب این است که وعده آقای نوری مالکی  جهت بسته شدن این کمپ باعث فاجعه انسانی بزرگی گردد. در آن کمپ کودکانی زندگی میکنند که در آنجا بدنیا آمده و بزرگ شده اند.

همگی ما از باورهای سیاسی افراطی سازمان مجاهدین خلق و پیشینه آنان مبنی بر ترور افراد سیاسی و بکارگیری از خشونت مطلع هستیم. قسمتی از انقلاب ایران بوسیله سازمان مجاهدین خلق شعله ور شده و آنان به این انقلاب کمک کردند، برعکس رژیم کنونی در ایران این گروه را برای  بقای خود خطرناک می داند. در هر حال، من پیشینه تاریخی و عقیده سیاسی این گروه را با ابتدایی ترین حقوق انسانی افراد  ساکن در کمپ اشراف و مسلما کودکانی که هیچ دخالتی در اتخاذ  آن سیاست ها نداشته اند را مجزا میدانم.

دغدغه اصلی من این است که  تا کنون حقوق این پناهندگان سیاسی بر مبنای کنوانسیون  ژنو رعایت نگردیده است. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل باید اجازه  بازدید از کمپ اشرف و ثبت نام  پناهندگی بوسیله سازمانهای بین المللی را داشته باشد. مهمترین نگرانی ها این هست که عراق این ایرانیان را به جمهوری اسلامی تحویل دهد که در این صورت مسلما عاقبت آنان مرگ خواهد بود که در بین آنان هزاران زن و بچه وجود دارد.

احتراما تقاضا دارم که کارکنان جنابعالی به سازمان ملل و اتحادیه اروپا در جهت حمایت از این ایرانیان که زمینه انساندوستانه  دارد، همیاری رسانند. مخصوصا، خواهشمندم تلاش بفرمایید که نخست وزیرعراق آقای نوری المالکی از تصمیم خود منصرف شود ومهلت برای بستن کمپ اشرف را 31 دسامبر سال 2011 تعیین نموده را افزایش دهد تا به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اجازه مقدمات ثبت پناهندگی این افراد را انجام دهد تا این جابجایی بدور از خشونت و بر اساس انسانیت صورت بگیرد.

همچنین تاکیید مینمایم که نمایندگان صلح سازمان ملل و آمریکا در کمپ حضور پیدا کنند تا بتوانند با هم پیمانان اروپایی خود در جهت انتقال ساکنان کمپ اشرف یاری رسانند تا امینت افراد در این انتقال حفظ شود.

رضا پهلوی 

?

?